میگه: توی این مملکت دو دسته احمق وجود داره، دسته ی اول اونایی که فکر و ذکرشون حفظ اعتقادات پوچ و بی ارزش شون به هرقیمیتیه، دومی اونان که از این اعتقادات پول درمیارن. و اون دسته ی اولِ احمقان که آب به آسیاب دومیا میریزن! لعنت بهشون!!
۱۵ سالم بود که فیلمِ زهره پخش شد(دوباره با دیدنِ برنامه ی سینا، همه ی اون روزا به ذهنم اومد). سیدیش توی "دستِ هر کودکِ ده ساله شهر" میچرخید. اما من اون فیلم رو ندیدم. ینی نخواستم که ببینم. چون فقط یه لحظه با خودم فکر کردم که به هردلیلی که اون فیلم پخش شده، طرف نمیخواسته اونجوری بشه.
نمیخوام بگم من آدم خوبی بودم نه! من خیلی بچه بودم، حتا تا حدودِ زیادی بدخُلق و بی منطق. اما راضی نشدم به دیدنِ فیلم.
ولی وقتی به ابعادِ پخشِ فیلم فکر میکنم، دلم میگیره. از این همه ادعایی که ما داریم، به عنوانِ یک ملت، که خودمون رو شریف و نجیب می نامیم عُقم میگیره! هرآدمی توی این کشور، حتا اگر به قدر ثانیه ای فکرمیکرد که نباید اون فیلم رو ببینه یا تکثیر کنه، اون وقت شاید شایسته ی این نام بود
ای زردشتِ سپیتمان! درآن زمان شگفت، مردمی به سببِ بدخواهی و فرمانرواییِ بد و داوریِ دروغِ بسیار که بر ایشان آمده است، زندگی ایشان را بایسته نیست و مرگ را به آرزو خواهند! و جوانان و کودکان اندیشناک باشند و از دلشان شوخی، بازی و رامش برنیاید و در فرمانرواییِ بدِ ایشان، هرچیز به نیستی و بیچارگی و سبکی رسد.
زردشت از اهورامزدا میخواد که بهش عمر جاوید بده، ولی اهورامزدا درخواست زردشت رو رد میکنه و میگه اگه من این کار رو بکنم، امکان انجام فرشکرد(آخرالزمان) از بین میره.
بعد برای مدت کوتاهی به زردشت هرویسپآگاهی(احاطه به همهی دانشها) رو میده تا زردشت نسبت به یه سری چیزا دید بهتری پیدا کنه!
اخیرا توی هر جمعی که میشینم، توهمِ هرویسپآگاهی در وجود هر جنبندهی ایرانی وول میخوره! همه فکر میکنن میتونن راجع به هرچیزی اعم از پزشکی و مهندسی و علی الخصوص علوم انسانی، نظر بدن. اینم تبدیل شده به مرض مردمِ کشور ما!
درباره این سایت